فهرست مطالب
مجموعه ای از کلمات را برای املا و استفاده در بازی املا، از ساده ترین تا دشوارترین در زبان پرتغالی، بررسی کنید.
کلمات برای املا - سطح مبتدی
- اکریلیک: اسید محلول در آب که پلیمرها را تشکیل می دهد و در ساخت الیاف یا پلاستیک استفاده می شود.
- اکروپولیس: بالاترین قسمت یک شهر، کلمه ای که در یونان باستان ایجاد شده است.
- هوا: سدی که در رودخانه یا برای منحرف کردن آب برای برخی مصارف، مانند آسیاب ها ساخته شده است.
- صوتی : باران بسیار شدید و گذرا.
- آمبولانس: وسیله نقلیه برای انتقال مریض، کیفیت چیزی که آمبولانس است.
- فرشته: موجودی روحانی که ساکن آسمان است، شخصیت بسیار مهربان را نیز مشخص می کند.
- استعداد: ویژگی کسی که توانایی انجام کاری را داشته باشد، شایسته است.
- > سوت زدن: صدایی که توسط شخصی که سوت می زند تولید می شود. پرندگان سوت می زنند.
- Pomasse: باقیمانده میوه یا ماده دیگری پس از فشرده شدن آن است، مثلاً انگور.
- پدربزرگ : پدر مادربزرگ یا پدربزرگ من است.
- دستبند: نوع دستبند.
- بازی: سرگرمی، سرگرمی با چیزی کودکانه.
- سحر: زنی است که جادوگری می کند.
- سطل: سطلی است که با طناب به آن متصل می شود و از آن استفاده می شود. آب را از چاه بکشید.
- کاسه دیگ: تابه ساخته شده از فلز با دهانه پهن ترحیرت، که ترس و وحشت ایجاد می کند.
- Iconoclastic: کسی است که احترام به نمادهای ادیان را نمی پذیرد، مخالفت می کند.
- خاص بودن: مربوط به ویژگی های شخصی، احترام به شخصیت کسی است.
- بی ضرر: چیزی است که توهین آمیز است.
- مقابله: یا بگو کنار هم بگذار، نزدیکتر کن.
- جوان سازی: چیزی که جوان می کند، شما را جوان تر می کند.
- کافکایی: آن یا آن چیزی که می شود شبیه ایده ها و پیشنهادات کافکا است.
- Lauto: یعنی فراوان است، به مقدار زیادی اشاره دارد.
- تیز کردن: ساخت است. چیزی روشن، واضح، قابل مشاهده فردی که رنج، نفرت یا کینه را در خود نگه می دارد.
- Spover: کسی که هزینه زیادی می کند.
- Prolegomena: هنگ های شخصی هستند، اصول خود را.
- Putrefact: که در حالت پوسیدگی است، پوسیدگی.
- Tergiversate: که در اطراف صحبت نمی کند، تردید.
- تغییر: متوالی از تغییرات است.
- شربت کردن: کسی که مدام دیگری را آزار می دهد، که اذیت می کند، آزار می دهد.
Easy level
- Abduct : مترادف با هل دادن، ربودن، ربودن است.
- Acrimony: مترادف با تلخی، گاز گرفتن است.
- Adstrite : به معنای متصل، محکم، متحد است.
- الکلی: فردی است که به الکل معتاد است.
- گمرک: مکان عمومی است. اداره مسئول بازرسی کالاهایی که وارد یک کشور می شوند و از آن خارج می شوند.
- هسته: درونی ترین قسمت، هسته یک چیزی است.
- Arachid: مربوط به عنکبوت ها، عنکبوت ها است.
- Arfonte: کسی که به سختی نفس می کشد.
- مدرسه رانندگی: مدرسه ای است که رانندگی را آموزش می دهد. وسایل نقلیه.
- Bludge: که باعث سردرگمی، آشفتگی، به هم ریختگی می شود.
- Beatification: مراسمی که در آن پاپ تجلیل از کسی را که درگذشته اعلام می کند. دور.
- Belicose: به معنای چیزی است کهاو تهاجمی، جنگجو یا مسلح است.
- Capcioso: که حیله گر، حیله گر، فریبکار است.
- شوخی: چه کسی بامزه است، چه کسی سرگرم کننده و بازیگوش.
- ائتلاف: که اتحاد، ائتلاف ایجاد می کند.
- Cominar: مترادف تهدید با مجازات معین است. .
- ارتباط: مترادف تداعی، سازش.
- نتیجه: نتیجه، نتیجه، نتیجه چیزی است.
- اختلاف: به معنای مخالفت با چیزی، مخالفت است.
- Effluvium: همان عطر، عطر است.
- Eluvubrations: به معنای گمانه زنی در مورد چیزی، در نظر گرفتن حدس و گمان.
- خروش: به معنای سخت، انعطاف ناپذیر، متحجر است.
- Engodar: فریب دادن، فریب دادن کسی.
- بی نفس: که نفس می بندد، از نفس افتاده است.
- تشدید: که مبالغه شده است.
- فراتر رفتن: که فراتر می رود، که از حد فراتر می رود.
- زیاد: که اعتدال ندارد.
- Exordium: مقدمه، مقدمه است.
- Exornar: تزئین چیزی، زینتی.
- Homizio: مترادف Valalhacouto، مخفیگاه است. .
- ویژگی: مترادف مشخصه، خاص بودن است.
- آذرین: به معنای سوزان، ملتهب است.
- غیر: که شخصیت ندارد، شرم آور است.
- تلویحاً: چیزی که بیان نشده، حذف شده، پنهان است.
- > ضمنی: کسی که هستدست نخورده.
- غیر قابل اندازه گیری: که قابل اندازه گیری نیست.
- نفوذ: مترادف با نفوذ و هجوم است.
- گستاخ: فردی ناخوشایند و گستاخ.
- تخریب: نوعی ضربه قوی و خشن.
- Lauto: فراوان، چه کسی مجلل است.
- لواکی: کسی که خیلی پرحرف است، کسی که دوست دارد صحبت کند، دست از حرف زدن برنمیدارد. lot, who's chatterbox.
- میانجی: که واسطه است، که چیزی را واسطه می کند.
- Melindre: به معنی ظریف است.
- Melissorafia: شرح آداب و رسومی است که زنبورها دارند.
- گدایی: عمل گدایی است.
- دقیق: کسی که جزئیات گرا است.
سطح متوسط
- منسوخ شده: که دیگر خدمت نمی کند ، که از کار افتاده است.
- ظلم: به معنای توهین، توهین، شرمساری است.
- Oscular: مترادف با بوسیدن.
- پاچورنتو: کسی که سازگار، آرام، آرام است.
- پاکویو: که یک نادان، یک نادان است.
- Pândego: که شاد، سرحال است.
- اختلاس: نوعی جرم اختلاس، سرقت پول یا اموال منقول توسط مأمور دولتی است. ، به نفع خود یا شخص ثالث. به عنوان سوء استفاده از اعتماد عمومی در نظر گرفته می شود.
- Peculium: به معنای میراث، پول، اقتصاد است.
- Spover: مترادف اسراف است،از ولخرجی.
- همیشگی: چیزی که برای مدت طولانی دوام می آورد، جاودانه.
- خیانتکار: که ظالم، خیانتکار است.
- Permuta: عمل مبادله، مبادله انجام می شود.
- Pernóstico: به معنای متاثر، بداخلاق، متظاهر است.
- Perscrutinize : عمل چرخش، جستجو، جستجو.
- Plaga: یک منطقه است.
- Ruffle: که چین و چروک دارد، ویژگی پارچه ها.
- به تعویق انداختن: به تعویق انداختن، به تعویق انداختن است.
- Chimera: مترادف با خیال، آرمان شهر، توهم است.
- Recondite: که پنهان است، پوشیده است، که مخفی است، پنهان است.
- خیابان: عمل بیرون رفتن بدون مقصد، راه رفتن در اطراف توآ.
- روبیکوند: که مایل به قرمز است.
- خلاصه: شخصیتی که بسیار مهم است، یک حکیم.
- 3>Suscitar: تشویق، باعث ایجاد، برانگیختن چیزی.
- کم: که ساکت است.
- Tenue: یعنی شکننده، ضعیف.
- Tergiversary: عمل عذرخواهی.
- Ufaismo: این است که میهن پرستی، ملی گرایی دارد.
- ونتا: کسی که حمله دارد، دسترسی به جنون دارد.
- تغییرها: مترادف احتمال، عاقبت است.
- سرزنش : یک توهین، توهین، توهین است.
املای کلمات مشکل است
- Acrimonia: یعنی ترش، نسبت به ترش شدن.
- تذکر می کند: کسی که دیگری را می بخشد.
- Adstrito: پیوند باچیزی، با چیزی یا کسی.
- Wishers: کسی است که هنگام دریافت خبر خوشحالی خود را نشان می دهد.
- Core: چیزی است که در درون، در اعماق، احساس است.
- Belicose: نسبت به یک جنگجو، خشن است.
- Beneplacit: چیزی است که جشن گرفته می شود، کسی که رضایت دارد.
- Capcioso: کسی است که فریبکار است، فریب می دهد، که نمی توان به او اعتماد کرد.
- شوخی: کسی بازیگوش است که دوست دارد شوخی کند.
- نتیجه: یک نتیجه، یک نتیجه نهایی، نتیجه است.
- Cuntatory: چیزی که در آن تأخیر وجود دارد، که نیاز به صبر دارد.
- دندی: کسی که همیشه سعی می کند خیلی شیک لباس بپوشد.
- بی دل: کسی که دستورات کسی را دریافت می کند.
- اختلاف: کسی که با چیزی به شدت مخالف است.
- حیرت زده: فردی که به راحتی حرکت نمی کند .
- گذاشته: کسی که با گفتار خود دیگری را فریب می دهد.
- پژمردگی: چیزی که پایان را در بر می گیرد.
- فیلوس: کسی که مغرور است، که از قبل چیزها را می داند.
- بلغمی: چیزی که نمی توان مزاحمش کرد. 4> مربوط به آنچه ساده است.
- خنده دار: که شوخی می کند، شوخی می کند، شوخی می کند.
- هومیزیو: نوعی سرپناه است. یک قلعه، یک پناهگاه، یک مخفیگاه.
- هولناک: چیزی است که ایجاد می کند.